Balúči Āb

حروف زبان فارسی


پس از ورود اسلام به ايران الفبای عربی برای نوشتن خط فارسی بكارگرفته شد. از آنجاييكه چهار صدای “پ گ ژ چ” در عربی وجود ندارند، اين حروف بعداً اضافه شده اند. الفبای زبان فارسی شامل حروف زير است:
ا ء ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ك گ ل م ن و ه ی
حروف صدادار كوتاه
حروف صدادار كوتاه عبارتند از فتحه (زبر)، كسره (زير) و ضمه (پيش).
فتحه “a” سنگ sang
كسره “e” دل del
ضمه “o” مرغ morq
اين سه حرف در نوشتن حذف ميشوند، مگر اينكه در آول كلمه واقع شوند كه در آنصورت به الف و يا اگر در انتهای كلمه كه به های ناملفوظ تبديل ميشوند. 
مثال:
اسب asb اردك ordak اقرار eqrār مرده morde

حروف صدادار بلند
آا ā آب āb باد bād باران bārān
ای i اين in دين din ميز miz
او u سود sud زود zud توپ tup
اصوات مركب
ey ميدان meydan
ow شوق 
šowq
 

تشديد
اگر در كلمه ای حرفی دوبار پهلوی هم قرارگيرد، يكی را حذف كرده و بالای ديگری علامتی كه تشديد ناميده ميشود، ميگذارند.
سكون
علامتی شبيه دايره (ه) كه بالای حرف ساكن ميگذارند. علامت سكون و تشديد نيز همانند فتحه، كسره و ضمه در نوشتن حذف ميشوند.
 

 

اشكالات خط فارسی عربی


مثال زير كه در آن حروف فارسی استفاده شده در شعر حافظ به حروف لاتينی تبديل شده اند، شايد بيانگر بخشی از مشكلاتی باشد كه فارسی زبانان و بويژه نوآموزان زبان فارسی در خواندن متون فارسی با آن مواجه ميشوند.

jng hftad v dv mlt hmh ra ‘zr bnh             chvn ndydnd hqyqt rh afsanh zdnd   (hafz)

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه          چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند (حافظ)


اشكالاتی كه در اكثر خطوط جهان است معمولاً دو علت دارد:
١- زبان و اصوات تغيير ميكنند ولی خط ثابت ميماند. بعنوان مثال بعضی از حروف و صداها پس از مدتی تغيير نموده ولی خط همان شكل قبلی را حفظ ميكند مانند “واو معدوله” در كلمات خواهش، خواب، خوار و … كه در فارسی قديم تلفظ ميشده اند و اكنون بصورت خاهش خاب و خار تلفظ می شوند ولی شيوه نوشتن آنها مانند سابق است.
٢- اشكالات ذاتی خط و عدم توانايی آن در تطبيق با نيازهای جامعه و تكنيك معاصر.

نقصهای خط فارسی
١– علائم تشديد، سكون و سه حرف صدادار كوتاه يعنی حركتهای فتحه (زير)، كسره (زبر) و ضمه (پيش) 
در نوشتن حذف ميشوند.
هر حرف بيصدا در كلمات فارسی ميتواند يكی از علائم پنجگانه كسره، فتحه، ضمه، تشديد و سكون را دارا باشد، ولی چون اين علائم در نوشتن بكارنميروند كلمات به اشكال مختلف تلفظ ميشوند. مثلاً كلمه دوحرفی “بر” را به ٦ حالت و كلمه سه حرفی “برد” را به ٢١شكل مختلف ميتوان تلفظ كرد:
“بر”
bar ber bor barr berr borr

“برد”

 barrod   barred   barrad   barod   bared   barad bard

berrod   berred   berrad   berod   bered   berad berd

borrod   borred   borrad   borod   bored   borad bord

٢– برای يك حرف چند علامت مختلف وجود دارد كه در نوشتن ايجاد اشكال ميكند. مثال:
س، ص، ث”                (S)    ساده sāde، صاف sāf، ثابت sābet
ز، ذ، ض، ظ”               (Z)   زبان zabān، ذره zarre، ضررzarar، ظرف zarf
ت،ط”                        (T)    تجربه tajrobe، طبل tabl
ه، ح”                        (H)   هندسه hendese، حساب hesāb
ق، غ”                       (Q)   قارچ qār
č، غار qār
ع، ء”                        ()    ارجاع ‘erjā، ارضاء erzā
٣– يك علامت نشانه چند حرف است كه امر خواندن رامشكلتر ميسازد:
و
“و” پنج مورد نوشتن دارد:
١- ضمه o در كلمات خوش xo
š و تو to.
٢- حرف صدادار “او” u در روز ruz و زود zud.
٣- حرف بيصدای”واو” v در كلماتی چون ورزش varze
š و واژگون vāžgun.
٤- حرف صدادار مركب ow در كلمات “سوگند” sowgand و “نو” now
٥- واو معدوله در كلمات خواهر xāhar، خواهش xāhe
š، خواستن xāstan و خواب xāb كه تلفظ نميشود.
ی
ی” چهار مورد نوشتن دارد:
١- حرف صدادار “ای ” در ميز miz، سيب sib و سير sir.
٢- حرف بيصدای “ی ” در كلماتی چون يادگار yādgār و خيام xayyām.
٣- حرف صدادار مركب در كلمات “می” mey (شراب) ” ميل meyl و سيل seyl.
٤- “ی” در انتهای اسامی يحيی yahyā، موسی musā، عيسی isā و مرتضی mortezā دارای صدای الف است.
الف مقصوره در عربی (ی) ياييست در پايان واژه ها كه ( آ ) خوانده ميشود. اينگونه واژه ها در املای فارسی مانند اصل عربی نوشته ميشوند، مانند عيسی isā و موسی musā.
الف
١- صدای فتحه a در ابر abr، اسب asb
٢- صدای كسره e در اسم esm، اشاره e
šāre
٣- صدای ضمه o در اردك ordak، اركيده orkide
٤- الف در كلمات “آب” āb و “سراب” sarāb تلفظ يكسانی دارد ولی بصورتهای گوناگونی نوشته ميشود.
٥- “آ” در الان” alān و “قرآن”  qorān     بصورت “عا” تلفظ ميشود، العان و قرعان.
همزه ء
تلفظ همزه و “ع” در عربی متفاوت ولی در فارسی يكسان است. املای كلماتيكه دارای همزه هستند و از عربی به فارسی وارد شده اند معمولاً حفظ ميشود. قائده نوشتن اين كلمات به شرح زير ميباشد:
كلماتيكه در وسط يا انتهای آنها همزه باشد عربی هستند، مانند رأس، جزء.
اگر حركت حرف پيش از همزه “فتحه” باشد  همزه بصورت “أ” نوشته ميشود، مانند رأس و يأس.
اگر حركت پيش از همزه كسره باشد، همزه بصورت “ئ” نوشته ميشود. مثال: لئام
اگر حركت حرف پيش از همزه ضمه باشد همزه بصورت “ؤ” نوشته ميشود، مانند مؤسسه، مؤمن.
اگر حركت حرف پيش از همزه “ا” باشد همزه بصورت “ئ” نوشته ميشود، مانند غائب.
اگر حركت حرف پيش از همزه ساكن باشد، همزه بصورت “ئ ” نوشته ميشود مانند مسئله.
٤– حرفهايی هم هست كه در كلمات خاصی از نوشتن حذف ميشود، مانند الف در كلمات اسحق و اسمعيل.
٥– نقطه های متعدد در بالا و پايين حرف و همچنين تعداد حروف دندانه دار متوالی در يك كلمه هم سبب دشواری در نوشتن و هم موجب اشتباه در تلفظ ميشود. مثلاً كلمه سه حرفی “شپش” دارای ٧ دندانه متوالی و ٩ نقطه ميباشد.


٦‌– حروف فارسی از راست به چپ ولی اعداد از چپ به راست نوشته ميشوند و اين باعث مشكلاتی در امر نوشتن با ماشين تحرير ميشود.


٧– تنوين، صدای دو زير يا دو زبر در پايان كلمه های عربی اتفاقاً و ثانياً كه بصورت اتفاقن و ثانين تلفظ ميشوند.


٨– های ناملفوظ و ملفوظ
های ملفوظ آنست كه نوشته و خوانده ميشود و در اول، وسط و آخر كلمه ظاهر ميشود مثل: هوا، ميهن، ماه.
های ناملفوظ آنست كه نوشته شده اما خوانده نميشود و فقط در آخر كلمه ظاهر ميشود مانند “ه” در پايان كلمات خانه، لانه، دانه، جوانه، مرده، زنده و .. كه هرگز تلفظ نميشود. درواقع حرف آخر اين كلمات كسره ميباشد و نه”ه” ولی چون كسره در نوشتن می افتد، اين كلمات بشكل خان، لان، دان و جوان درمی آيند، يعنی خانه و جوانه با خان و جوان يكسان نوشته ميشوند. برای جلوگيری از اين امر های ناملفوظ به انتهای اين كلمات اضافه شده است.
اما اگر دو كسره متوالی در انتهای يك كلمه واقع شود، بعبارت ديگر وقتيكه علامت كسره فارسی بعد از كلماتيكه به كسره ختم ميشوند، بيايد مانند خانه دوست. درا‌ينمورد قاعده واحدی وجودندارد، هر سه شكل “خانه ی دوست” ، “خانه دوست” و خانه دوست (با همزه روی “ه” خانه) رايج ميباشند.
اگر پسوند فعل بعد از های ناملفوظ واقع شود نيز شيوه های نگارش متفاوتند مانند رفته ای، رفته يی، رفته ئی.
در كلمه “رفته ام” ماضی نقلی فعل رفتن، “ه” بجای كسره و “ا” بجای فتحه بكاررفته. در كلمه “نامه ها”، های اول دارای صدای كسره و های دوم دارای صدای h است.

٩– ساخت كلمه
برای نوشتن يك كلمه كافی نيست كه فقط حروف را كنار يكديگر بچينيم، آنچنانكه در زبانهای اروپايی كه از حروف لاتينی استفاده ميكنند، رايج است. در اين زبانها يك كلمه هم با حروف بزرگ و هم كوچك و يا تركيبی از اين دو قابل نوشتن است. بعنوان مثال هر سه شكل “WATERwater,Water” مجاز ميباشند. علاوه بر اين تركيب اعداد و حروف در يك كلمه نيز امريست بديهی و ضروری بويژه در كوتاهنويسی های علمی، بعنوان مثال فرمول “H2O” برای آب در شيمی.

 كلمه در خط فارسی تركيبی است از حروف كه ساخت آن پيرو قواعد خاصی ميباشد، ازجمله:
– اكثر حروف دارای دو شكل كوچك و بزرگ ميباشند مانند”بب” كوچك و بزرگ.
– يك سری دارای چهار فرم “اول“، “وسط“، “آخر” و “تنها” مانند ععع ع.
– الف دارای دو فرم “آ ا ” اصطلاحاً كلاهدار و بی كلاه.
– همزه به سه شكل “ئأء ” ظاهر ميشود.
‌- حروف “رژزدذو” فقط يك فرم دارند.
– حروف يك كلمه به هم متصلند، بجز “آارزژدذو” كه به حروف بعد از خود نمی چسبند.
 مثال: همه حروف تشكيل دهنده كلمه “قسطنطنيه” متصلند، در صورتيكه حروف كلمه “آرام” جدا ميباشند.
– حرف آخر كلمه با حرف بزرگ، آخر و يا تنها نوشته ميشود، مثلاً نان، سه، ماه.
–  بقيه حروف با توجه به جايگاهشان در كلمه تغيير شكل پيدا ميكنند.
با توجه به محدوديتهای فوق نوشتن كلمه ماشين بصورت “م آ ش ی ن” و يا تعهد بصورت “ت ع ه د” نادرست ميباشد. اينگونه محدوديتها امكان كوتاهنويسيی های علمی را (آنچنانكه در غرب رايج است و نقش مهمی در آموزش و يادگيری اين علوم ايفا ميكند) از بين ميبرد.
مشكل ديگر اينكه يك حرف نماينده چند صدا و بالعكس يك صدا با چندين حرف نمايش داده ميشود مانند س، ص، ث. حال اگر عليرغم مشكلات فوق سعی كنيم ساده ترين فرمول شيمی “H2O” يعنی آب را با خط فارسی بنويسيم:
١- H را به دو فرم (ه، ح) ميتوان نمايش داد.
٢- عدد ٢ با حروف (ه، ح) تركيب پذير نيست.
٣‌- “O” در حروف الفبای فارسی وجودندارد. اگر حرف “و” را بجای O بكار بگيريم، تركيبات ” ه ٢ و“، “ح ٢ و” حاصل ميشود كه در آنها “و” خود دارای چهار صدای VO,UOW ميباشد و در نتيجه فرمول نوشته شده به فارسی را در هر دو حالت ه و ح ميتوان به چهار گونه تعبير كرد: H2UH2OWH2OH2V. اين مثال ساده خود بيانگر مشكلاتيست كه خط فارسی در ارتباط با كامپيوتر و اينترنت با آن مواجه خواهد شد.


١٠– املای كلمات مركب
چسباندن حروف بيكديگر و اشكالاتی كه ايجاد ميشود:
– حروف با توجه به جايشان در كلمه تا چهار شكل مختلف پيدا ميكنند، مانند “
ععع ع“.
– تعداد دندانه ها در حروف متوالی امر خواندن را مشكل ميسازد (هفت دندانه پياپی در مستشرق )
– كلماتی مانند تعججب، مرففه، تفككر، تكببر، تأسسف، معللم، تمددن، مرددد “moraddad” شايد باعث اختراع علامت تشديد شده است.
– زبان فارسی زبانيست تركيبی و بيشتر كلمات با يكديگر تركيب پذيرند ولی در مورد متصل يا منفصل نوشتن اينگونه كلمات تركيبيی هيچگونه قائده خاصی وجود ندارد و يا اگر هم بخشاً چنين قوائدی موجود باشد در عمل نقض ميشوند.
خوش” در حدود ٤٣٠ تركيب دارد كه درحدود ٦٠ تركيب از آنها متصل و بقيه منفصل نوشته ميشود. مثال: خوش سليقه، خوش حساب، خوش لباس، خوشبو، خوشگل، خوشحال، خوشگذران و …
كم” در حدود ٣٠٠ تركيب دارد كه فقط “٦” تركيب متصل است و “هم ” درحدود ٢٣٠ و “بی” درحدود هزار تركيب پيوندپذير، و “شيرين” ٧٠، “سخت” ٤٥ (كه بجز سختدل همه جدا نوشته ميشوند)، “سخن” ٥٢ (تنها ٧ تركيب جدا نوشته ميشود)، “پاك” ١٠٠ (بيست تركيب جداست)، و “تهی” ٢٥ (دو تركيب جداست) دارد. “به نقل از فرهنگ املايی دكتر جعفر شعار، صفحه ٦”.
بحث در اينجا بر سر قوائد كلمات تركيبی نيست بلكه در وهله اول نشان دادن اينكه شكل خاص ساخت كلمه (چسباندن حروف بيكديگر) قوائد احتمالی رانقض نموده و استثناء قائده شده است. مثلاً چرا “دانشجو” سرهم است و “صلح جو” جدا، در صورتيكه هر دو از نظر گرامری فرم يكسانی دارند. كلمات “دانش جو” و “صلحجو” عجيب بنظر ميرسند. از اين نوع مثالها فراوان است. مثال: خوشسخن، خوشسليقه، خوشحساب، خوشلباس و …
كلمه تركيبی است از حروف بهم چسبيده ولی “رزژدوا” به حرف بعدی نمی چسبند (نقض قاعده)، بعضی حروف تركيبشان زيبا نيست مانند “صلحجو” و اين خود راه را برای شيوه های گوناگون نگارش باز ميگذارد. بين نويسندگان ايرانی در اين مورد اختلاف نظر فراوان است چنانكه برخی طرفدار جدانويسی و گروهی از متصل نويسی جانبداری ميكنند و برخی نيز سعی ميكنند با استناد به قواعد گرامری تركيبی از اين دو راه حل ارائه دهند.
جدانويسیهم تا، دانش كده، سخن ور، شاه كار، بجای همتا، دانشكده، سخنور و شاهكار 
متصل نويسیترقيپرور، موسيقيشناس، واقعبين بجای ترقی پرور، موسيقی شناس، واقع بين


استناد به قواعد گرامری
در طرز نوشتن بعضی كلمات بين نويسندگای ناهماهنگی برقرار است. اين ناهماهنگی دو علت دارد. يكی اينكه در قديم پيوسته يا گسسته نوشتن كلمات رابر پايه رابطه صرفی و نحوی آنها ملاك قرار نداده اند، بلكه در درجه اول قشنگی ظاهری آنها و بعد آسانی خواندنشان ملاك قرارگرفته است. بويژه چون قشنگی خط در قديم هنری بزرگ محسوب می شده، خطاطان از طرفی برای زيبانويسی و از طرف ديگر برای اينكه آخر سطرها در يك خط عمودی قرارگيرد، كلمات را يا به ناحق از هم جداكرده اند يا به ناروا به هم پيوسته اند. كم كم اين كار كه جنبه هنری داشته است، عادت همگانی شده. ديگر شكل حروف است كه چون چند حرف دندانه دار پشت سرهم قرارگيرند، شكلی پردندانه درست ميكنند، كه خواندنش اشكال بوجود مياورد، به اين سبب اين نوع كلماترا جدا از هم نوشته اند.” به نقل از صادق امينی، دستور زبان فارسی، ص ٩٢.
 

كامپيوتر، اينترنت و خط فارسی

در اينجا قصد اين نيست كه تمامی مشكلات خط فارسی  دررابطه با كامپيوتر و اينترنت را بررسی كرده بلكه به ذكر چند مثال اكتفا ميكنيم:
١- مشكل ذخيره كردن لغاتی كه تلفظ جداگانه دارند ولی يكسان نوشته ميشوند. هرچند كه اين مشكل بخشاً در زبانهايی كه با حروف لاتينی نوشته ميشوند نيز وجوددارد ولی در آن زبانها بصورت استثناء عمل ميكند، در فارسی اين پديده بعلت عدم وجود حروف صدادار كوتاه در نوشتن، بمراتب بيشتر اتفاق می افتد. مثال:
سر sar ،sor ، serr
لنگ lang, leng, long
گرد gard, gerd, gord
كرم kerm, kerem, korom, karam

٢‌- مشكل عدم وجود حروف صدادار كوتاه در نوشتن، در ارتباط با برنامه های “مالتی ميديا” multi media كه صدا را به حرف تبديل می كنند.

 

 

٣- مشكل نمايش دادن چند صدا با يك حرف در برنامه های “مالتی ميديا” multi media كه حروف را به صدا تبديل می كنند. بعنوان مثال كلمه “نو” كه دارای صدای now ميباشد به nv تبديل ميشود. 

 

 

 صدای اصلی

صدا

حروف

now

nv

نو

varzyde

vrzydh

ورزيده

xod

xvd

خود

ruz

rvz

روز

xāb

xvāb

خواب


٤- ‌مشكل نمايش دادن يك صدا با چند حرف در برنامه های كامپيوتری كه صدا را به حرف تبديل ميكنند. مثال: S س، ص، ث، و Z ز،ض، ذ، ظ. از آنجاييكه تلفظ “س” و “ص” در فارسی يكسان بوده و تشديد نيز در نوشتن بكار نميرود، صداهای كلمات “سد” sadd و “صد” sad هردو به sd تبديل ميشوند.

زن zan ظن zann ——> zn
زد zad ضد zedd  ——> zd
صد sad سد sadd ——>  sd

٥-  مشكل شناسايی حدومرز كلمات در خط فارسی

شناسايی واحد كلمه در يك متن از چند جنبه دارای اهميت است، ازجمله جهت ذخيره كردن كلمه در حافظه كامپيوتر بعنوان مثال در يك ديكشنری و يا برای پيداكردن كلمات كليدی در يك متن توسط برنامه های جستجوگر. همانطوريكه قبلاً نيز اشاره شد متصل يا منفصل نوشتن كلمات يا اجزای مختلف كلمه بيشتر بر مبنای زيبايی  آنها و راحتی خواندنشان بوده تا رابطه صرفی و نحوی آنها. از اينرو واحد كلمه در فارسی كاملاً مخدوش ميباشد. بعنوان مثال

الف- بعضی كلمات بخاطر راحتی خواندن بصورت چند كلمه منفصل نوشته ميشوند، مانند كلمات تركيبی  موسيقيشناس، خوشسليقه، خوشحساب كه معمولاً بشكل موسيقی شناس، خوش سليقه، خوش حساب نوشته ميشوند.                                                              

 ب‌ بعضی كلمات نيز بخاطر محدوديتهای نگارشی در اديتورهای كامپيوتری اجباراً بصورت منفصل نوشته ميشوند مانند گفته ام، ديده اند، برده ايم. چونكه اين كلمات بدون علامت فاصله بين “ه” و “الف” گفتهام، ديدهاند، بردهايم نوشته خواهند شد.

ج- گاهی نيز دو كلمه بهم متصل ميشوند مانند حروف اضافه و علائم مفعولی كه به اسم می پيوندند. مثال: به هم بهم، به نوعی بنوعی ، كتاب را كتابرا،  جست و جو جستجو

٦- ‌تناقض ازچپ به راست نوشتن اعداد و از راست به چپ نوشتن حروف فارسی .

————————————

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه          چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند (حافظ)